در سایت عباسمنش، فایلی وجود دارد به نام قانون جذب در قران، میتوانید این فایل را به رایگان نگاه کنید.
۱۳ امین روز سفرنامه ام – قانون جذب در قرآن
با سلام خدمت دوستان عزیز
این دفعه دومی بود که داشتم این فایل رو میدیدم اما ایندفعه کلا ذهنم رفت رو یه موضوع دیگه (یه زاویه متفاوتی برام نمایان شد)٫ زاویه ای که خیلی بهم کمک کرد که بدونم کجام و چه وضعیتی دارم ٫٫٫ این دریافت من بیشتر مرتبطه با تغییر باور ها و تمرکزی که باید برا اینکار گذاشت٫
سال های سال جامعه و دین به من میگفتن باید غمگین باشی٫ غم خوبه و باید همیشه بخشی از زندگیت باشه٫ اما خنده و احساس خوب نه !! آخرش کار دستت میده، آخر خنده گریه هست و ٫٫٫ جملات مشابهی که از هزاران طریق در گذشته وارد ذهنم شدن٫
مخصوصا من که توی خانواده نسبتا مذهبی بزرگ شدم و کلا همیشه اطرافیانم رو هم (دوستان و همکلاسی های مدرسه) پر از افراد مذهبی میکردم٫
نصف سال شمسی فقط عزاداریه٫ به مناسب های مختلف٫ منم که همیشه دوست داشتم از طرف بزرگتر ها (فامیل ها و معلم های مدرسه) خوب بنظر بیام و پسر مثلا مومن با خدایی بنظر بیام تعهدی تو ذهنم شکل داده بودم که توی این مناسبت ها تا میتونم خودمو غمگین جلوه بدم٫ اصن شادی تو ذهنم حرام (taboo) معرفی شده بود٫
حالا چطور انتظار دارم بعضی وقتا بیام در یه مدت کوتاه تمام اون باورها رو بصورت بنیادی تغییر بدم ؟! بنیادی یعنی چی ؟ یعنی همون تعهد و شاید حساسیتی که من دوران کودکیم برای غمگین بودم داشتن دقیقا برعکس بشه و من یه تعهد و یه حساسیتی نسبت به شاد بودم پیدا کنم !!
این یعنی باور پولادین به همون قانون “احساس خوب = اتفاقات خوب | احساس بد = اتفاقات بد”
که بخاطر همین باور هم میام ورودی ها رو کنترل میکنم و ذهنم رو کنترل میکنم و ادامه ماجرا ٫٫٫ که نحوه این کار رو سیدحسین تو محصلات و فایل های مختلف بیشتر توضیح میده٫
اما همش از اون ایمان به “احساس خوب = اتفاقات خوب | احساس بد = اتفاقات بد” شروع میشه٫
به این میگم تغییر باور بصورت بنیادی که اصلا این موضوع به معنای واقعی کلمه بشه اساس و پایه زندگیت که به هیچ وجه اجازه ندی احساست بد بشه (تو احساس بد بمونی)٫ چجوری ؟ با کنترل ذهن که نزاری اون نجواهایی (که بقول قرآن از طرف شیطانه) تو ذهنت مدام پچ پچ کنن٫
نکته و دریافت دومم هم تقریبا برمیگرده به همین موضوع که اگه من الان دارم میبینم سیدحسین بقول خودش بهشتی رو در زندگیش خلق کرده بخاطر همینه که بنیادی تغییر کرده٫ من وقتی تصور میکنم که اون اوایل هیچ الگویی مثل خودش نبوده، که همچین دیدگاهی رو به قرآن و توحید و ٫٫٫ داشته باشه اما خودش با عشق اومده قرآن رو با این دیدگاه خونده که واقعا من توی جهان ندیدم کسی قبل سیدحسین قرآن رو اینجوری دیده باشه٫ اینقدری خونده و زیر و رو کرده و ذهنش رو غرق کرده با ورودی های مثبت که منجر شده به عمل و بعد نتیجه های بزرگ و هنوز هم برای هزاران نفر توضیح داده و میده٫ خب این میشه تغییر باور بصور بنیادی که بعد این نتیجه بوجود اومده٫ (تکرار میکنم که اون اوایل هیچکس اینجوری فکر نمیکرده٫ هیچ الگویی مثل خودش نبوده )
حالا همینو میام مقایسه میکنم با خیلی از افرادی که در این وبسایت هستن (از جمله گذشته خودم) که یه بار یا ۲ بار میام این فایل رو مثلا گوش میکنم و پیش خودم میگم به به عجب حرفای درست و قشنگی، خدا رو شکر که دیگه اینا رو بلدم !! و بعد به همون زندگی قبلی، با همون عادات و رفتار قبلی ادامه میدم٫
و بعد یه مدتی میبینم نتیجه ای که میخوام رو نمیگیرم و بعد فکر میکنم مشکل از قانونه وگرنه من که اینا رو “بلدم” !!
+ بعد تازه فهمیدم که سیدحسین وقتی قیاس میکنه تغییر باورهای خودش رو به یادگیری ۱۰ تا زبان، اغراق نمیکنه٫ الکی نمیگه٫ (فایل “تغییر باورها به روش استاد عباس منش”)
+ وقتی میاد از اعمالش در گذشته میگه، بزرگنمایی نمیکنه (فایل “ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است”)
+ وقتی میبینم اینقدر تخصصی با منطق ریشه های حزن رو در قرآن بررسی میکنه و برا من توضیحش میده، حالا میفهمم چه بک گراندی پشتشه٫
اینا رو اول از همه به خودم گفتم که تکلیفم با خودم مشخص بشه٫ بدونم اون رویاها رو آرزوهایی بزرگ و تجربه بهشت در همین دنیا چه تعهد و تمرکزی میخواد٫ از خدا سپاسگزارم که در همچین سن کمی به این آگاهی ها هدایت شدم و توی ۱۸ سالگی این نتایج خوبی گرفتم و البته که داره مدام تعهدم بیشتر میشه٫ سپاسگزارم
abasmanesh.com