راه اندازی کسب و کار و کارافرینی

یاد بگیرید چطور یک کسب و کار سوده را راه اندازی کنید.

راه اندازی کسب و کار و کارافرینی

یاد بگیرید چطور یک کسب و کار سوده را راه اندازی کنید.

این وبلاگ، به شما کمک میکند تا کسب و کاری مناسب را اراه اندازی کنید و درامد کسب کنید.
بعنوان یک کارافرین، میتوانید از تجریبات من استفاده کنید.

۴ مطلب در تیر ۱۳۹۷ ثبت شده است

صطلاح مدل کسب و کار،‌ از زمانی مد شد که تجارت الکترونیک رونق گرفت. 

آن زمان، حباب دات کام شکل نگرفته بود. همه هیجان زده بودند و احساس می‌کردند که «یک مدل کسب و کار خوب» بدون هرگونه پیش‌نیاز دیگری، می‌تواند موفقیت آنها را تضمین کند. آن زمان، مدل کسب و کار، مفهومی بسیار ساده داشت. در بحث‌های روزمره، مدیران از هم می‌پرسیدند: «مدل کسب و کار این شرکت چیست؟ مدل کسب و کار آن سایت چیست؟ آیا مدل کسب و کار خودت را تعریف کرده‌ای؟» و انتظار داشتند در همان گپ و گفتگوی چند دقیقه‌ای، پاسخ این سوال، مطرح شود. امروز خوش‌بینی سابق از بین رفته است.

 همه آموخته‌اند که مدل کسب و کار، اگر بخواهد موفق باشد، نیازمند شناخت بازار، درک مشتری، درک مفهوم ارزش و ارزش افزوده،‌ شناخت مفاهیم استراتژیک و … است. مدل کسب و کار،‌ بحثی ساده و سطحی نیست که در یک گفتگوی چند دقیقه‌ای، به سرانجام برسد و ماجرا تمام شود. گاه هفته‌ها طول می‌کشد تا جزییات یک مدل کسب و کار مشخص شود و ساعت‌ها زمان نیاز است تا یک مدل کسب و کار،‌ برای فرد دیگری به صورت دقیق و کامل شرح داده شود. اگر دقیق نگاه کنیم، هنوز هم با تمام بحث‌هایی که حول و حوش مدل کسب و کار وجود دارد، در حال تلاش هستیم که به همان دو سوال قدیمی پاسخ دهیم: 

هر کسب و کار جدید، هنوز هم باید به دو سوال قدیمی پاسخ دهد: مشتری من کیست؟ چه چیزی برای مشتری من «ارزش» محسوب می‌شود؟

 جوان ماگرتا در شروع بحث مدل کسب و کار، توضیح می‌دهد که هر کسب و کاری، در ذات خود،‌ یک «داستان» دارد. داستانی که شرح می‌دهد آن کسب و کار چگونه فعالیت می‌کند و چه نیازی را در مشتریان حل می‌کند. 

در واقع این داستان است که در ذهن مدیران کسب و کار و مشتریان یک سازمان، به مجموعه فعالیتهای آن مجموعه، معنا می‌دهد.

 ماگرتا، به داستان امریکن اکسپرس اشاره می‌کند و می‌گوید: مستقل از تمام پیچیدگی‌های بیرونی،‌ داستان چک‌های مسافرتی امریکن اکسپرس، یک داستان شفاف و ساده است: «وقتی مردم نگران جابجایی پول و دردسرهایش هستند، چک مسافرتی،‌ با ایجاد یک هزینه‌ی بسیار کوچک، به آنها فرصت می‌دهد که آرامش ذهنی داشته باشند و بدانند که پول آنها در مقابل گم شدن و سرقت شدن، بیمه شده و به سندی کاغذی، بدون اشغال جا تبدیل می‌شود که میتوان آن را در هر شهری مجدداً نقد کرد». این همان داستان قدیمی است که بانک‌ها،‌ سالهای سال قبل از امریکن اکسپرس،‌ برای مردم تعریف کرده بودند و کسب و کار خود را حول محور آن شکل داده بودند، اما امریکن اکسپرس، از محدودیتهای ارتباط بین اروپا و آمریکا استفاده کرد و روایتی کمی متفاوت از همان داستان قدیمی را دوباره برای مردم تعریف کرد و موفق هم شد.

 اما یک داستان باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد تا بتواند به عنوان «هسته‌ی یک مدل کسب و کار» مورد استفاده قرار بگیرد؟ اگر بخواهیم با واژه‌هایی که بالا مطرح کردیم صحبت کنیم، می‌توان گفت که تدوین یک مدل کسب و کار، مانند نوشتن یک داستان جدید است. اگر چه همه‌ی ما می‌دانیم و خوب به خاطر داریم که داستان‌های جهان، خیلی زیاد نیستند و هر داستان جدیدی،‌ به شکلی تکرار یک روایت قدیمی است. storytellers1به طور کلی، هر وقت یک داستان جدید کسب و کار شکل می‌گیرد، یک نوآوری – کوچک یا بزرگ – در یک داستان قدیمی روی می‌دهد. نوآوری‌ها را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد: نوآوری در محصول و نوآوری در فرایند.

 محصول (کالا یا خدمت) قلب یک کسب و کار است و فرایند، شامل همه‌ روشهایی که به تولید یا عرضه آن محصول کمک می‌کنند. یکی از محصولات یک آژانس مسافرتی، «تورهای مختلف برای توریست‌ها» است. پس تور، خود یک محصول است. اما نحوه‌ی هماهنگی با خطوط هوایی برای اخذ بلیط، هماهنگی با هتل‌ها برای تامین محل اقامت، تبلیغات و اطلاع‌رسانی به مشتریان در مورد گزینه‌های موجود و موارد مشابه، در حوزه‌ی فرایند، قرار می‌گیرند. به این مثالها توجه کنید: * زمانی که یک شرکت خودروساز، یک خودرو جدید به بازار عرضه می‌کند، نوآوری در محصول اتفاق افتاده، اما زمانی که آن شرکت خودروساز، از اتوماسیون صنعتی، بیشتر از قبل استفاده کرده و با استفاده از ربوت‌ها، خطوط تولید خود را مکانیزه میکند، نوآوری در فرایند روی داده است. 

مشتری هنوز همان ماشین قبلی را می‌خرد، اما این ماشین به روش جدیدی تولید شده است. * ناشری که یک حوزه‌ی علمی جدید را به حوزه‌ی نشر خود اضافه می‌کند، مثلاً در کنار کتابهای مهندسی،‌ به انتشار کتاب‌های مدیریتی نیز می‌پردازد، به سمت نوآوری در محصول حرکت کرده و ناشری که از طریق تاسیس یک سایت، می‌کوشد محصولات موجودش را از کانال جدیدی نیز به دست مشتریان برساند،‌ نوآوری در فرایند را انتخاب کرده است. * در صنعت ارائه‌ی مشاوره روانشناسی، خدمت اصلی «کمک به ارائه‌ی راهکار برای حل مشکلات مردم» است. اگر یک مجموعه، علاوه بر مشاوره در حوزه‌ی خانوادگی و ازدواج و طلاق، به حوزه‌ی ارائه‌ی مشاوره در مورد سبک زندگی هم بپردازد، داستان کسب و کار جدیدی را آغاز کرده که محوریت آن، نوآوری در محصول است. اما اگر علاوه بر مشاوره‌ی حضوری، یک شماره تلفن دائمی را در همه روزها و ساعات هفته در اختیار مشتریان قرار دهد تا سوالات خود را مطرح کنند (که اصطلاحاً Hotline یا هات-لاین نامیده می‌شود) عملاً اقدام به ارائه‌ی یک نوآوری فرایندی کرده است. 

* تولید فرش، نوآوری در محصول بوده است. اما تولید فرش ماشینی، نمونه‌ای از نوآوری در فرایند است. البته حتماً مثل همه‌ی بحث‌های دیگر ما، به این نکته دقت دارید که همیشه نمی‌توان یک مرز بسیار شفاف و واضح بین این دو حوزه ایجاد کرد. به عنوان مثال، نصب دستگاه‌های جدید بسته بندی در یک کارخانه‌ی صنایع غذایی، ممکن است در نگاه اول یک نوآوری فرایندی به نظر برسد. اما در دید مشتریان، گاهی یک بسته بندی جدید، به معنای یک محصول کاملاً متفاوت محسوب می‌شود. ماگرتا در نوشته خود، آزمودن و تحلیل داستان‌های کسب و کار را به دو بخش تقسیم می‌کند: هر داستانی که برای یک کسب و کار تعریف می‌شود، به دو شکل باید آزموده و تحلیل شود: آزمون روایت داستان (Narrative Test) و آزمون اعتبار عددی داستان (Numbers Test). کسی که تصمیم می‌گیرد در کنار یک دانشگاه یک کافی‌شاپ تاسیس کند، باید به دو سوال مهم پاسخ دهد: اول اینکه: اساساً وجود یک کافی‌شاپ در کنار دانشگاه، برای ارائه‌ی خدمات به دانشجویان، از نظر روایت داستانی، قابل قبول و پذیرش هست؟ دوم اینکه: فرض کنیم که روایت داستان هم قابل پذیرش باشد. آیا اعداد و ارقام و درآمد و هزینه و تعداد مشتریان هم، این داستان را توجیه می‌کنند؟ ممکن است کسی بگوید که در کنار فلان دانشگاه، اساساً «داستان کافی شاپ» داستانی غیرقابل تصور است. به دلیل اینکه دانشجویان آن دانشگاه، بودجه‌ی زیادی برای هزینه کردن ندارند و اگر داشته باشند هم ترجیح می‌دهند نیازهای اولیه‌ی خود مانند کتاب و پوشاک را برطرف کنند. از طرفی ممکن است کسی در مورد یک دانشگاه دیگر بگوید: اتفاقاً «داستان کافی شاپ» داستان منطقی کسب و کار در کنار آن دانشگاه است. چون دانشجویان می‌آیند که همدیگر را ببینند و معمولاً سر کلاس هم نمی‌روند و در اطراف دانشگاه می‌چرخند و احتمالاً داشتن جای دنجی برای نشستن و گپ زدن را ترجیح می‌دهند.

 آنچه تا اینجا در مورد کافی شاپ گفتیم، «بررسی روایت داستانی» آن بود. اما «روایت عددی» هم مهم است. اصلاً فرض کنیم دانشجویان بیایند. قیمت تمام شده محصولات چقدر است. در این نقطه از شهر با این دانشجویان، تا چه حد می‌توان روی خدمات کافی شاپ قیمت گذاشت؟ آیا با این تعداد مشتری و با این قیمت تمام شده و این قیمت عرضه، اصلاً این کسب و کار، توجیه اقتصادی دارد؟ 


تمرین: کسب و کاری را مرور کنید که آن را شکست خورده می‌دانید (در زندگی خودتان، در اطراف و شهرتان یا در هر نقطه‌ای از جهان) ۱) آیا آن کسب و کار نوآور بوده است؟ اگر بوده عمدتاً در چه حوزه‌ای؟ محصول یا فرایند؟ ۲) اگر آن کسب و کار شکست خورده – یا آنطور که انتظار می‌رفته رشد نکرده است – دلیلش را شکست در «روایت داستانی» می‌دانید یا «روایت عددی»؟


منبع : متمم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۷ ، ۱۷:۰۷
محمد خرمی

19 of the world's best breakfasts

 

1.       A full English breakfast – it must have beans, sausages, bacon, eggs, mushrooms, hash browns and toast. Of course, it should all be knocked back with a cup of tea, but black pudding is optional as far as I’m concerned. Thank you LunaMoth16.

2.       . Israeli Breakfast – Oringally only enjoyed by residents of the kibbutz, the Isreali breakfast soon became popularised by hotels for its fresh produce and general yumminess. Fresh bread, a variety of hard and soft cheeses, fresh juice, olives, jam and butter are all regulars on the Israeli breakfast plate. Toda, israeltourism.

3.       Breakfast van de Netherlands - Usually served with a dark syrup called ‘stroop’, these delicious apple pancakes are a delicious combination of sweet, tart, and salty. Usually thinner than their American counterpaty, Dutch pancakes are often enjoyed on special occasions too! Dank u miss_yasmina.

4.       Polish Breakfast – known locally as Jajecznica, a traditional Polish breakfast consists of scrambled eggs covered with slices of custom-made kielbasa and joined by two potato pancakes. Dziękuję Kitchen Chick.

5.       Quick Spanish breakfast – Pan a la Catalana, or Pan con Tomate, in Spain is simple but really delicious. Just rub some bread with fresh garlic and plenty of ripe tomato, then drizzle with olive oil and salt. Top with cheese, ham or sausage for an extra bit. Gracias jlatras.

6.       A healthy Hawaiian breakfast – I couldn’t imagine Hawaiians eating anything but fruit to be honest. Of course, there’s the bagel but I’m sure they’d burn the energy from that off in a few minutes on their surf board anyway. Mahalo â nui Kimubert.

7.       Breakfast in Portugal – a delicious and simple affair with stuffed croissants and plenty of coffee served in the sun. Obrigada retinafunk.

8.       Breakfast in Australia – there’s only one crucial ingredient here, Vegemite. Travelling Aussies are often found with a sneaky pot of the sticky, salty brown stuff in their backpack. Just don’t get in the Vegemite vs Marmite war – everybody knows Marmite is better, but let them have their fun. Thanks s2art.

9.       A Brazilian breakfast - mmmm a delicious selection of meats, cheeses and bread is the normal breakfast fare here. Jazzy rosething crafted out of I don’t know what, optional. Obrigada Ewan-M.

10.   An Italian breakfast – a nation too fabulous for heavy breakfasts me thinks. Or maybe they’re saving themselves for a big cheesy pizza lunch and a pesto pasta dinner? (Although there’s nothing wrong with having them for breakfast you know) Either way an Italian eats on the run with a ‘cappuccino e cornetto’ aka a cappuccino and croissant. Grazie blog.libero.it.

11.   Breakfast in India – here we have rosemary roasted potatoes, Indian tofu scramble, lentils, veggie sausage and banana pepper toast. Breakfast cuisine in India varies hugely depending on the region but if you think of your Indian breakfast somewhere along these lines, you would be correct. Shukriya arvindgrover.

12.   An Irish breakfast - you’ve had English and Scottish, now it’s time to learn the Irish USP. That would be white pudding and soda bread. Go raibh maith ‘ad joelogon.

13.   A Canadian breakfast – that eggy looking section is actually perogies. Perogies are boiled, baked or fried dumplings made from unleavened dough and traditionally stuffed with potato filling, sauerkraut, ground meat, cheese, or fruit. Then you’ve got some sausages and toast to mop it all up. Thanks Calgary Reviews.

14.   Breakfast in Mexico – the delightful plate above consists of beef tips, chilequiles and other assorted goodies eaten in Manzanillo. Nachos, cheese and beans always feature heavily and a delicious, spicy breakfast is the norm. Gracias Jeff K.

15.   An Egyptian breakfast - the breakfast of choice here is Foul Madamas. It’s made from fava beans, chickpeas, garlic and lemon. Above you’ll see the dish topped with olive oil, cayenne, tahini sauce, a hard boiled egg, and some diced green veggies. SaHHa goblinbox (queen of ad hoc bento)

16.   Breakfast in Japan - what do you mean you’ve never had tofu for breakfast? It’s a popular choice in Japan, along with fish and rice. Soak it in soya sauce and you’ve got yourself one delicious, and semi-healthy breakfast. Arigato avlxyz.

17.   Malaysian breakfast – A hot bowl of Mee – noodles mixed with egg, vegetable and tasty spices. Tirja Dusun ~MVI~ (shooting with a busted kit lens).

18.   A Korean breakfast – breakfast is similar to lunch and dinner in Korea. You’ll get a small plate of kimchi, a bowl of rice and a bowl of clear vegetable soup.  A good old-fashioned slice of toast is also a popular choice, but that doesn’t make for nearly as good a picture.Komapsumnida avlxyz.

Breakfast in Jordan – the choice varies depending on the are and upbringing you’re from. Labneh, hummous and falafel are all popular choices and are usually served alongside olive oil, lamb sausage, jam and butter, turkey or beef mortadella. Shukran FivePrime.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۷ ، ۱۷:۰۳
محمد خرمی

سیندرلا، همونی که با نامادری نامهربان و خواهر های ناتنی حسود زندگی میکرد و به خواسته های انها تن میداد اما در اخر شاهزاده رویاهایش امد و او را برد. سیندرلا قدرت ازادی نداشت! درست است؟ مگر انسان ازاد نیست؟ پس نباید تن به هر خواسته ای داد. چرا سیندرلا بیرون نرفت از ان خانه؟ چرا دور از نامادری اش زندگی نکرد؟ ایا میشود عمرت را تسلیم مشکلات کنی و بعد از ان به رویاهایت برسی؟ یعنی بدون اینکه بخواهی کوچکترین کاری برای رویاهایت بکنی به انها برسی؟ مسخره است نمیشود که نباید بشود اگر بشود پس تفاوت کسی که در راستای رویاهایش تلاش میکند با کسی که تسلیم مشکلات شده است چیست؟

نیچه میگه : ازادی یعنی قدرت اراده قبول مسئولیت خویش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۷ ، ۱۷:۰۰
محمد خرمی
امروز لینکی رو توی سایت فیس نما منتشر کردم و در گروه در همین مورد صحبت کردیم.
میتونید برای مشاوره بیشتر با سیمای شهر در ارتباط باشید.

---

بازار کار با دستگاه CNC

یکی از ایراداتی که برخی سایت‌ها به کار با دستگاه CNC وارد دانسته‌اند، تأثیر منفی آن بر بازار کار است و معتقدند که یک دستگاه CNC می‌تواند به اندازه چندین کارگر کار کند و نیازی به حضور کارگر نیست. در وهله اول، با بررسی این مورد تا حدودی می‌توان با این نظر موافق بود و در حال حاضر از دستگاه‌های CNC به عنوان جانشین اصلی نیروهای کار یاد می‌شود. اما اینکه این دستگاه‌ها باعث بیکار شدن جمعیت زیادی شوند، تا حدودی نادرست است و امکان ایجاد اشتغال برای این افراد در کنار دستگاه وجود دارد. برای بررسی صحت و سقم این ایراد و همچنین بررسی بازار کار با دستگاه CNC در این مطلب ابتدا نحوه کار آنها را بررسی می‌کنیم تأثیر استفاده از آن را بر تعداد کاربران و روند تولید یک شرکت دنبال می‌کنیم. در نهایت شما می‌توانید با بررسی مستندات در مورد آنها قضاوت کنید.

نحوه کار با دستگاه CNC

برای بررسی کار با دستگاه CNC لازم است که آن را به دو بخش هوشمند و مکانیکی تقسیم کنیم تا بتوانیم درک درستی از کار آن داشته باشیم. بخش هوشمند این دستگاه از یک نرم افزار طراحی و از یک نرم افزار کنترل تشکیل شده است. در نرم افزار طراحی که معمولاً فتوشاپ، تری دی مکس یا اتوکد است، اپراتور یک طرح یا الگو را پیاده سازی می‌کند و آن را به فرمت مناسب در اختیار نرم افزار کنترل قرار می‌دهد. نرم افزار کنترل استفاده شده در دستگاه‌های CNC معمولاً نرم افزار Artcam است که آموزش آن در اکثر شرکت‌ها موجود است. از این مرحله به بعد نوبت به بخش مکانیکی می‌رسد که تحت کنترل نرم افزار قرار دارد. اپراتور با استفاده از ابزار کنترلر مشخص می‌کند که وضعیت کار دستگاه به چه شکلی باشد و دستور حرکت موتور محرک را صادر می‌کند. از طریق حرکت اسپیندل، محورهای دستگاه نیز شروع به حرکت کرده و ابزار برشی در جهت‌های مختلف حرکت می‌کند. می‌بینیم که کار با دستگاه CNC توسط یک یا دو اپراتور انجام می‌شود و عملاً نیازی به نیروی کار اضافی نیست. بنابراین تا اینجا می‌توانیم چنین نتیجه بگیریم که این دستگاه‌ها ممکن است باعث بیکار شدن افراد زیادی شوند!

تأثیر دستگاه CNC بر روند تولید یک شرکت

با بررسی بند قبلی می‌بینیم که یک یا دو اپراتور می‌توانند یک دستگاه پیشرفته و سنگین را کنترل کنند و از آن برای تولید ابزارهای مختلف استفاده کنند. با این وجود، چه نیازی به وجود کارگر اضافی هست؟ آیا شرکت می‌تواند این کارگران را اخراج کند؟ پاسخ دادن به این سؤال‌ها بدون بررسی بازار کار با دستگاه CNC تقریباً غیر ممکن است. زمانی که یک کارگاه یا یک شرکت از دستگاه‌های CNC برای تولید محصولات خود استفاده می‌کند، طبیعتاً به مرور زمان حجم تولیدات آنها افزایش می‌یابد و کار آنها به دوشکل رونق می‌گیرد. در حالت اول، آن‌ها در بخش تولید نیاز به مواد اولیه بیشتر و همچنین بسته بندی و آماده سازی محصولات دارند. بنابراین اگرچه در بخش تولید ممکن است تعداد کارگران کمتر شود، اما این تعداد در بخش مواد اولیه و بسته بندی جبران می‌شود. در حالت دوم، زمانی که کسب و کار یک شرکت به رونق می‌رسد طبیعی است که حجم فروش آنها نیز بالاتر می‌رود. این حجم فروش به نیروی کار و گروه‌های تبلیغاتی بیشتری نیاز دارند و در نتیجه شرکت مجبور به استخدام افراد بیشتری می‌شود. خب! خوشبختانه بخشی از نگرانی ما برطرف شد. اما این کارگران به چه شکلی به کار گرفته می‌شوند؟

تأثیر CNC بر تعداد کارگران و فعالان بازار

باید بپذیریم که در حوزه‌های مختلف صنعتی، تعداد کارگران ساده و معمولی از سایر رتبه‌های شغلی بالاتر، بیشتر است. حالا اگر یک دستگاه CNC وارد این حوزه شود، عملاً تعداد زیادی از این کارگران بیکار می‌شوند و باید راه چاره‌ای برای جبران این موضوع وجود داشته باشد. تقسیم کردن کارگران و استفاده کردن از آنها در کنار کار با دستگاه CNC را می‌توان به هنر مدیریتی و کنترل وضعیت کارگاه ربط داد. باید بپذیریم که مدیر یک شرکت علاوه بر اینکه به فکر سود و زیان کسب و کار خود باشند، باید وضعیت پرسنل و کارکنان خود را تحت کنترل بگیرند آنها را در حوزه‌های مختلف به کار گیرد. بنابراین، با کمی اغماض می‌توان ادعا کرد که دستگاه CNC برای کاهش تعداد کارگران و فعالان بازار در نظر گرفته نشده است و بیشتر برای راحت‌تر کردن فرآیند تولید و افزایش تولید شرکت‌ها به کار می‌رود. مدیر یک شرکت یا کارگاه می‌توانند نیروهای خود را به سه شکل تقسیم کند. در وهله اول باید همانند بند قبلی گروهی از آنها را به خط مواد اولیه و گروهی را نیز به بخش فروش و بسته‌بندی اختصاص دارد. گروه سوم می‌توانند با آموزش اطلاعات فنی و مهارت کار با دستگاه CNC رتبه شغلی خود را افزایش داده و به عنوان اپراتور فعالیت کنند. اما آیا حقوق اپراتور دستگاه CNC کافی است؟ آیا کار کردن با دستگاه CNC نیاز به مهارت دارد؟

نقش اپراتور در کار با دستگاه CNC و حقوق آن

در یک کارگاه برخی از کارگران و پرسنل به دلیل داشتن استعداد ذاتی در کار با ابزارهای مختلف و همچنین سابقه کار طولانی مدت، این شانس را برای مدیران شرکتها و گردانندگان کارگاه‌ها فراهم می‌کنند که از آنها در نقش اپراتور دستگاه CNC استفاده کنند. این بهترین فرصت برای پرسنل و همچنین مدیران شرکت‌هاست. در این حالت، مدیر شرکت‌ها می‌توانند در کنار اپراتورهای قبلی خود، جلسات آموزشی کار با دستگاه CNC را برای کارگران قبلی برگزار کنند و آنها را برای استفاده از این دستگاه‌ها مهیا کنند. با توجه به حساس بودن و همچنین قیمت بالای این دستگاه‌ها، معمولاً حقوقی که یک اپراتور دریافت می‌کنند بسیار بالاتر از کارگرهای معمولی است و در حال حاضر با توجه به سطح مهارت آنها و حجم کار ممکن است حقوق آنها بین 2 تا ۵ میلیون تومان متغیر باشد. بنابراین،  شرکت‌ها می‌توانند با یک سرمایه گذاری کوچک در بخش آموزش، علاوه بر این که به راحتی نیروهای خود را آموزش می‌دهند، از بیکار شدن برخی از پرسنل به خاطر بازار کار با دستگاه CNC جلوگیری کنند.

کلیدواژه کانونی: کار با دستگاه CNC


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۷ ، ۱۰:۳۶
محمد خرمی